محترم ظهوررزمجو اتهامات دره وال را رد كرد
عظيم بابک عظيم بابک

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

از سقوط تحميلی حاکميت حزب دموکراتيک خلق بيش ازچهارده سال ميگذرد. درپيرامون علل ، عوامل و انگيزه های اين انصراف اجتناب ناپذير حزب از حاکميت ، ديدگاه ها و نقطه نظرهای متفاوت بيان گرديده است. اکثر اين ديدگاه ها برمبنای نگرش و شناخت سطحی وضع ملی و جهانی آن دوره نگارش يافته  ومملو از معايب و مفاسد تحليل مغرضانه است که در آنها تلاش برای وارونه جلو دادن واقعيتها بمنظور سودجويي سياسی مشهود ميباشد. درنتيجه ، تصوير نادرست از مسايل و جريانات آن دوره با کاربرد ابزارها و شيوه های مردود رياکاري، تفنن ، حقه بازی، افترا، اتهام ، بهتان و پخش اکاذيب ارايه  گرديده است.

 

 در سلسلۀ انتشار چنين اکاذيب اخيرا در يکی از نشريه های برون مرزی  مطلبی زير عنوان کذايي مصاحبۀ محترم عبدالظهور رزمجو عضو بيوروی سياسی و منشی کميتۀ مرکزی حزب سابق دموکراتيک خلق افغانستان از جانب فرد مجهول الهويه ای بنام دره وال نشر گرديد. سايتهای مهر ، پيام وطن ،28 اسد، سپيده دم ، سپرغی که مهر آزاديخواهی ، ترقی و دموکراسی را بر جبين خود حک کرده اند، اين مضمون را غنيمت بزرگ برای مرفوع ساختن فقر مطالب شمردند وازان به عنوان ابزاری برای از پادرآوردن «حريف سياسی نيرومند»خود استفاده کردند. اما نيکو گفته اند که بار کج به منزل نميرسد. سايتهاييکه برخلاف معيار ها و موازين پذيرفته شده و عام آزادی بيان در پخش اين جعلنامه سهم گرفتند ، يک واقعيت ديگر را برملا ساختند :  حقيقت نگاری و اتخاذ مواضع مترقی در نگارش و تحليل رويدادها ، پديدۀ آسيب پذير است و تاهنوز با تمايلات و تعلقات معين سازمانی ، قومی ، پيوند های سنتی و زد وبند های پشت پردۀ افراد گره خورده است.

 

از مدتی بدينسو نگارندگان نوشته های آتی در صدد تعميق اضمحلال جنبش چپ و ترقيخوای افغانستان اند و تلاش میورزند تا راه های نيل به تفاهم و گفتمان سالم سياسی رادر نهضت چپ کشور مسدود سازند:

 

سر و صداهای وحدت خواهی و نيرنگهای جديد ياران ديروز

 

یادی از استادِ خبیر شهید میر اکبر خیبر(علل وانگیزه های ترور: عقاید و موضعگیریهای سیاسی)

 

نهضتى  كه، "ميهنى" نشد!

 

موجودیت افغانستان در گرو وحدت ملی آن است

 

علل خصومت کودتاچيان با سياست و شخصيت شهيد دکتورنجيب الله

 

چرا دوکتور نجیب الله رئیس جمهور پیشین افغانستان به دفترملل متحد در کابل پناهنده شد؟ 

 

مارکسیستی که سراز آستین اخوانیت بدرکرد؟!

 

 

درين نوشته ها و نوشته های همگون آن که اخيرا در سايت پيام وطن بيش از هر سايت ديگر بازتاب يافته است، يک هدف عمدۀ سياسی تعقيب ميگردد:انحلال و افتراق نيروهای چپ ، ترقيخوا و دموکرات افغانستان. برنامۀ اين پاليسی سالها قبل از سقوط حاکميت از جانب استخبارات پاکستان پيريزی گرديده بود و بوسيلۀ حلقات معين در راس حاکميت ، با مهارت تعميل و اجرا ميگرديد.

 

ظهور و تشکل نهضت فراگير دموکراسی و ترقی افغانستان به رهبری محترم شير محمد بزگر و گسترش بنيه های آن در بين روشنفکران چپ برون مرزی و تبارز اين سازمان به عنوان سازمان باوزنۀ معين سياسی در درون کشوراز يکسو و نقش بي بديل محترم محمود بريالی چهرۀ معروف نهضت چپ افغانستان در ايجاد و تشکل آن از سوی ديگر ، حسادت و خصومت انحلالگران را برعليۀ اين سازمان بر انگيخته است. اين حسادت وخصومت در عقده گشايي های سياسی اخير بيشتر محسوس بوده است.

 

من که از چندی بدينسو شاهد جعل نگاريها و پخش اکاذيب بوسيلۀ بعضی افراد در رسانه های گروهی بويژه سايتهای افغانی انترنت هستم ، بر بنياد سه دليل موجه خواستم به رد اين اتهامات و بهتانها بپردازم:

 

- تعميق و گسترش زمينه های اوليۀ تفاهم و گفتمان سالم بين  افراد و نيروها ی سياسی جامعه صرفنظر از تعلقات سياسی ، حزبی و اجتماعی.

 

 - باز گيری از توسعۀ فضای مکدر سياسی و مطبوعاتی در بين ترقيخواهان کشور.

 

- اصرار اکيد بر رعايت معيار ها و ضابطه های دموکراتيک آزادی بيان.

 

بهمين منظور تلاش کردم تا ديدگاه های محترم ظهور رزمجو را در بارۀ جعلنکاريهای آقای دره وال بدانم. در گفتگوی مورخ 14 جولای سال 2006T موصوف نه تنها متن اين جعلنامه را رد کرد بلکه آنرا حلقۀ ديگری در زنجير توطئه هايي خواند که برای ايجاد نفاق ، فتنه انگيزی و پراگنده ساختن ترقيخواهان افغانستان برچيده شده است.

 

درين رابطه محترم رزمجو اظهار داشتند:اصلا شخصی را بنام دره وال نميشناسم. بمن خبر داده شد که افرادی بنامهای نجيب روشن و واحد فيضی مقيم دنمارک حرفهايي را گويا از زبان من در سايتهای خود گنجانيده اند و ادعا دارند که گويا اين حرفها را من پانزده سال قبل در پلخمري گفته ام. چنين چيزی اصلا دور از حقيقت است. چه قبل از سقوط قدرت حزب و چه بعد ازآن، روزنامه ها و تلويزيونهای گوناگون از من خواستند تا با آنها مصاحبه کنم اما من رد کردم. من تا امروز باکسی مصاحبه نکرده ام. حتا باری رفيق سلطانعلی کشتمند از من خواست تا خاطرات خود را بنويسم و برايش ارسال کنم. من در جواب گفتم: خاطرات من دردی را دوا نميکند و موجب بروز تحريکات در جوانب و جناحهای متعدد ميگردد.

در مورد رفيق نجم الدين کاويانی و رفيق مزدک اصلا من چيزی نگفته ام..چنين حرفها اتهام محض است. جبر روزگار ، فقر اقتصادی ، مسووليت در برابر رفقا و خانواده ما را ناگزيربه اتخاذ تدابير معين ساخت. اين نکته برای کسانيکه در خارج اند ، کمتر قابل درک است. درين رابطه دوستان ما بما کمکهايي نيز مبذول داشتند. مثلا من از کمکهای آغا صاحب سيد جعفر نادری فرزند سيد منصور نادری سپاسگذاری ميکنم. پس از سقوط حزب و مسئلۀ حيات رفقای ما برای ما اولويت داشت. نه پلان فرار از وطن را ترتيب دادم ، نه فرار کردم ونه سرنوشت رفقا برای ما بی اهميت بود.

در مورد پيشبرد تفاهم بين رهبری حزب من هميشه مساعی خود را بخرچ داده ام . چنين تفاهمات را بين رفيق ببرک کارمل مرحوم ، رفيق زيری و داکتر نجيب پيش بردم. هيچوقت فرکسيونبازی نکردم و بعد از پلينوم هژده در حمايت از رفقايي  قرار گرفتم که از طرف رهبری نو ضربه ميديدند. مذاکرات من با رفيق محمود بريالی و رفيق شفيق الله توده يي در فضای رفاقت دوستانه و احترام متقابل پيش ميرفت. اصلا تحرير حرفهايي چون چپلک بازی و چپلک کاری مضحک و مسخره است.

 

در لحظۀ فعلی من همچنان برای تامين تفاهم بين رفقا تلاش ميکنم و بهمين منظور پلان 3 فقره ای را ترتيب داده ام که محتوای اصلی آن عبارتست از:

 

1 ايجاد فوند اقتصادی کمک به رفقا. همه رفقا با شرايط دشوار زنده گی و فقر دست و پنجه نرم ميکنند و سخت نيازمند کمک متقابل اند.

 

2 همسويي فکری و تفاهم بين همه دموکراتها ، ترقيخواهان و افراديکه مايل به نجات وطن از بحران اند.

 

3 پيدا کردن فورمولهای توحيد تشکيلاتی.

 

من طرفدار تفاهم تمام نيروهای چپ و راست و اسلامی برای نجات کشور از بحران موجود هستم ودرين رابطه حتا همرايي با امريکايي ها را رد نميکنم. با آنکه در گذشته ما مرگ بر امريکا گفته ايم اما دشمن اصلی که بنياد گرايان و القاعده است تلاش ميکند تا بر وضع مسلط گردند. حادثۀ 8 جوزا نشان داد که حاکميت کنونی بسيار متزلزل و آسيب پذير است. ازينرو ما بايد اختلافات فکری و تشکيلاتی را کنار بگذاريم ، بر تفکر فيودالی در بين روشنفکران غلبه کنيم و چاره ای برای خروج از بحران پيدا کنيم. خودخواهی ها و حرفهای ديروز را کنار بگذاريم و خط روشن فکری را در رابطه با وضع موجود کشور ارايه بدهيم.

 

اين تفاهم نبايد بمقصد اخذ کرسيهای پارلمان و ساختن بلدينگها و سرازير شدن کمکهای امريکايي ها به جيبهای شخصی صورت گيرد. بمن چنين پيشنهادات نيز صورت گرفت و اخير بمن گفته شد تا من يا سيد محمد گلابزوی خود را برای اخذ کرسی شاروال کابل کانديد کنم. اما آيا اخذ کرسی پارلمان و يا شاروالی بوسيلۀ من دردی را دوا ميکند؟ درينجا نجات خود ما مطرح نيست بلکه نجات کشور و جلوگيری از سقوط به پرتگای تروريزم ، القاعده  و قاچاق مهم است.

 

اگر نجات تنها خودم مطرح ميبود، من هم قوم دارم و هم از اعتبار و حيثيت در بين قوم خود برخوردار هستم. اما بازهم تاکيد ميورزم که بر تفکرات فيودالی غلبه کنيم. درينکشور من متهم به قومبازی نيستم و به تمام اقوام و کل مردم افغانستان حرمت بی مثال قايل هستم. در صدد دريافت مال ومنال و ساختن بلدينگ هم نيستم.بخاطر بيرون رفت از بحران در راه  تامين تفاهم و همسويي فکری بين تمام نيروها و افراد وطندوست  از جمله نهضت فراگير ترقی و دموکراسی کار ميکنم.

 

 

 


June 19th, 2006


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
بیانات، پیامها و گزارشها